محل تبلیغات شما



اکنون که ماهی کوچک قرمز را به قصد دریا ترک گفته‌ای، از آن زمان که او را در برکه‌ی کوچک شیرنش رهایش کرده‌ای، باید به تو بگویم که دیگر آن برکه شیرین، طعم دریا به خود گرفته است . ماهی کوچکت آن‌قدر در این برکه باریده است، که حتی ماه، وقتی در آسمان اوج می‌گیرد، همانند دریا، برکه را نیز در آغوش می‌گیرد. × پ + وبلاگ یکی از بچه‌های بلاگفا باعث نوشتن چنین متنی شد :) گرچه به زیبایی متنی که خودش نوشته نیست :)
این روزها بیشتر از گذشته دوست دارم بنویسم :) کاش می‌شد راحت هرچی که از ذهن‌مون می‌گذره رو بنویسیم . مثلا تو یک مکان خاص زندگی می‌کردیم بدون ترس و دغدغه، تو دل شب، وقتی صورت زیبای ماه تو آب افتاده، می‌رفتیم زیر نزدیک‌ترین درختی که کنار یک روخونه است می‌نشستیم از کسی که بیشتر از همه دل‌مون براش تنگ شده، تو گوش رودخونه می‌گفتیم :) + خدا جون می‌شه همیشه حواست بهمون باشه ؟! ممنون ^____^
خیلی وقت هست که به این موضوع فکر می‌کنم . سمت درست زندگی دقیقا چیه . نقطه تعادل کجاست . و سوال متعدد که نکنه اشتباه کنم . شاید دیدگاه‌های بهتری وجود داشته باشه . گاهی حس می‌کنم شبکه‌های اجتماعی بر روی انتخاب کردن ما تاثیر گذاشتن . طوری که حس می‌کنی انتخاب درست کار و پیدا کردن نقطه تعادل، سختی هست . + در اولین روز سال جدید زندگی، سنگینی ماه صفر رو بیش‌تر از روزهای قبل حس کردم . ++ دلیل این که آدم دستش قفل می‌شه برای انجام یکسری از کار چیه؟!
در آینه‌ی چشمان تو اکنون که از جهان چشم پوشیده‌ای چه نقشی نشسته است؟! #شجریان + وقتی خبر درگذشت استاد شحریان رو شنیدم، به ساعت نگاه کردم . 20 دقیقه گذشته بود. به این که بعد از مرگ چه خواهد شد . ++ بابا همیشه می‌گه آدم‌های خوب، تو روزهای خوبی از دنیا می‌رن. :(
کتاب جاناتان هم تمام کردم . کتاب خوبی بود . در بخش اول خواننده رو به آزادی و رسیدن به هدف ترغیب می‌کرد، و در نهایت جاناتان هدف اصلیش رو به ترس از دست دادن، ترد شدن ترجیح داد. در فصل‌های بعدی به تمرین‌ها و این که ما واقعا محدود نیستیم می‌پردازه. بهمون می‌گه با هر توانایی ابتدایی سعی کنیم خودمون رو با کمک عقل‌مون ارتقا بدیم . پیشرفت ما کم‌کم آدم‌های دیگه رو به خودش جذب می‌کنه و آدم‌هایی که اهداف مشابه ما دارن پیشمون میان :) و در نهایت نشون داد که

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها